logo
رهنورد زریاب
رهنورد زریاب
موقعیت:
کابل، افغانستان
وظیفه:
نویسنده
تعداد آثار:
23
سن:
76

معرفی نامه

محمداعظم ره‌نورد زریاب در سوم سنبله1323 در گذر ریکاخانه‌ی شهر کهنه‌ی کابل متولد شد.  درس‌های نخستین را در مسجد گوری‌های بازار سراجی کابل آموزش‌ دید و مکتب را در لیسه حبیبیه‌ی شهر کابل به پایان رساند. در سال 1344 دانشجوی رشته‌ی خبرنگاری در دانشگاه کابل شد. پس از پایان دوره‌ی سربازی کارمند وزارت اطلاعات و فرهنگ در بخش روزنامه‌ی معروف ژوندون کابل شد. در سال 1350 با دریافت بورس به کشور بریتانیا رفت و گواهی‌نامه‌ی کارشناسی ارشد را از دانشگاه ویلز جنوبی به‌دست آورد.

ره‌نورد زریاب داستان‌نویسی را از دوران مکتب شروع کرد و نخستین داستانش در مجله‌ی پشتون غژ در سال 1342به‌نام «بی‌گل و بی‌برگ» منتشر شد. نخستین مجموعه‌ی داستانی‌اش در سال 1362 به‌نام «آوازی از میان قرن‌ها» منتشر شد و در سال 1363 مجموعه‌ی دومش به‌نام «مرد کوهستان» منتشر شد و در سال 1365 مجموعه‌ی داستانی «دوستی از شهر دور» منتشر شد. در سال 1365 مجموعه‌ی داستان‌های کوتاهی را ترجمه کرد که به‌نام «پیراهن‌ها» منتشر شد که داستان‌های کوتاهی از نویسندگان مختلف جهان است. در سال 1366 مجموعه‌ی داستانی «نقش‌ها و پندارها» را منتشر کرد که شامل داستان‌های کوتاه و میانه است. در همین سال مجموعه‌ی جُستارهایش به‌نام «گنگ خوابدیده» نیر منتشر شد.

در دوران مهاجرت در فرانسه سلسله‌نوشته‌های سیاسی را به‌نام «دور قمر» در جریده‌ی وفا منتشر می‌شد، که بررسی روی‌دادهای سیاسی و تاریخی افغانستان از کودتای ثور 1357 تا ظهور طالبان در سال 1374 را در بر می‌گیرد. ره‌نورد زریاب مهم‌ترین و پرکارترین نویسنده‌ی افغانستان است که نزدیک به صد داستان کوتاه نوشته است. در سال 1393 تمامی مجموعه‌های داستانی‌اش را با نام‌گذاری جدید، در پنج دفتر منتشر کرد. در سال 1396 با افزودن یک دفتر جدید، مارهای زیر درخت‌های سنجد و سه داستان دیگر، که شامل آخرین داستان‌های کوتاه او می‌شود، این شش دفتر را به‌نام داستان‌ها در دو مجلد قطور منتشر شد.

ره‌نورد زریاب در کنار دل‌بستگی به ادبیات فارسی – دری و ادبیات جهان که در هر دو صاحب نظر بود، در  روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و تاریخ نیز دست بالایی داشت.

سرانجام ره‌نورد زریاب پس از تحمل حدود یک ماه بیماری کرونا در 21 قوس/ 1399 در کابل درگذشت و در گورستان معروف شهدای صالحین کابل، در آرام‌گاه خانوادگی در کنار پدر و مادرش آرمید. ره‌نورد و همسرش سپوژمی زریاب سه فرزند به‌نام‌های نگین، شبنم و پرند دارند.

«زال… زال… زال ای فرزند سام تو در آن دم کجا بودی؟

باید می‌آمدی و به داد رودابه‌هایت می‌رسیدی!

رودابه‌هایت چه رنجی تجربه می‌کردند!

رودابه هایت‌گرسنه بودند، تنها ترس و وحشت می‌خوردند.

فردوسی… فردوسی… تو باید سری به‌ کابلستان می‌زدی و می‌دیدی که این سرزمین چگونه گناه شغاد را می‌پردازد.

می‌دیدی که به هر کنج و کناری شغادی تفنگ به‌دست، شهر را سوراخ سوراخ می‌کند.

تو باید غم‌نامه کابلستان را می‌سرودی،

غم‌نامه سرزمین رودابه‌ها را می‌سرودی…

“رهنورد زریاب”

رهنورد زریاب