پزشک، فیلسوف، دانشمند علوم طبیعی، ریاضیدان، منجم، موسیقیدان و وزیر
تعداد آثار:
450
سن:
1045
معرفی نامه
سالهای نخست زندگی
پدرم عبدالله از مردم بلخ بود. در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ به شمار میرفت. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. در نزدیکی آن روستا، دهکدهای به نام افشنه قرار داشت. پدرم در همانجا مادرم را که «ستاره» نام داشت، به همسری گرفت. من در ماه صفر سال ۳۷۰ هجری قمری از او زاده شدم و نامم را حسین نهادند.
چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد و مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. در دهمین سال زندگیام، در قرآن و ادب چنان مهارت یافتم که آموزگارانم از دانستههایم شگفتی میکردند.
در همان هنگام مردی به نام ابوعبدالله به بخارا آمد. او از دانشهای روزگار خویش بهره داشت. پدرم وی را به خانه آورد تا مرا نیز از دانش او بهرهمند سازد. آن زمان نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه میآموختم و از بهترین شاگردان او بودم و در بحث و جدل ـ که شیوه دانشمندان آن دوره بود ـ تبحر داشتم.
ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانشاندوزی توانا دید، به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادارد. به من نیز توصیه کرد که جز دانش، شغلی برنگزینم. من اندیشههایم را بر آنچه ناتلی میگفت میگماشتم و در ذهن خویش میپروراندم. بهزودی منطق را نزد او به پایان رساندم و حتی در این فن بر استاد خود برتری یافتم.
چون ناتلی از بخارا رفت، من به تحقیق و مطالعه در علوم الهی و طبیعی پرداختم. اندکی بعد شوق آموختن علم طب در من پدید آمد. آنچه پزشکان قدیم نوشته بودند، همه را با دقت خواندم. چون طب از علوم دشوار به شمار نمیرفت، در زمانی کوتاه در این رشته کامیاب شدم، تا آنجا که دانشمندان بزرگ طب نزد من به تحصیل پرداختند. من بیماران را درمان میکردم و در همان حال از دیگر علوم نیز غافل نبودم.
منطق و فلسفه را دوباره مطالعه کردم و یک سال و نیم در این راه کوشیدم. در این مدت کمتر شبی به خواب رفتم و کمتر روزی جز به مطالعه گذراندم. سپس به الهیات پرداختم و کتاب «مابعدالطبیعه» ارسطو را خواندم، اما معنای آن را درنیافتم. چهل بار آن را از آغاز تا پایان مطالعه کردم تا آنجا که مطالبش را از بر داشتم، ولی همچنان به حقیقت آن پی نبرده بودم.
روزی از بازار کتابفروشان میگذشتم. کتابفروشی دورهگرد کتابی در دست داشت و به دنبال خریدار میگشت. آن را خریدم. کتاب «اغراض مابعدالطبیعه» نوشته ابونصر فارابی بود. چون به خانه رسیدم بیدرنگ به مطالعهاش پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه پی بردم. دشواریها بر من آسان گشت. از این توفیق بسیار شادمان شدم و فردای آن روز برای شکر خداوند صدقه بسیار دادم. در آن هنگام سال ۳۸۷ هجری بود و من ۱۷ ساله بودم.
وقتی وارد سال هجدهم شدم، نوح پسر منصور سخت بیمار شد. اطبا از درمانش درماندند. چون در پزشکی آوازه یافته بودم، مرا به دربار بردند. نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او مطالعه کنم. کتابهای فراوانی در آنجا یافتم که بسیاری از مردم حتی نام آنها را نمیدانستند. از مطالعه آنها بهره بسیار بردم.
چندی بعد پدرم درگذشت و احوال زندگی من دگرگون شد. از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم و مدتی در عزت زیستم. نزد فرمانروای آنجا منزلتی یافتم و چند کتاب تألیف کردم. پیشتر در بخارا نیز کتابهایی نوشته بودم. سپس اوضاع جهان دگرگون شد و ناچار از گرگانج بیرون آمدم. مدتی آواره شهرها بودم تا به گرگان رسیدم، از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در همان شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم.
علت مرگ
ابنسینا در درمان بیماری «قولنج» تخصص فراوان داشت. اما در سال ۴۲۸ هجری، در سفری به همراه علاءالدوله به همدان، خود به همین بیماری دچار شد و درگذشت.
آثار ابو علی سینای بلخی
بیش از ۱۳۰ کتاب از او بر جای مانده است. بیشتر این آثار به زبان عربی نوشته شده و حدود ۲۰ کتاب به فارسی است. از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فلسفه: شفا (۱۸ جلد)، اشارات و تنبیهات، نجات، حی بن یقظان
پزشکی: قانون در طب (۱۸ جلد)، دفع المضار الکلیه، سیاستالبدن، فضائل الشراب، الفصد، الادویه القلبیه، قولنج، تشریح الاعضا، الاغذیه و الادویه
علوم طبیعی: الاجرام العلویه، اسباب البرق والرعد، النبات و الحیوان، ابطال احکام النجوم
موسیقی: جوامع علم موسیقی، دانشنامه علایی، المدخل الی صناعه الموسیقی
ریاضیات: اقلیدس، علم هیئت، جامع البدایع، المجسطی، الارتماطیقی
شاگردان و تأثیر ابنسینا
مشهورترین شاگردان او عبارتاند از:
ابوعبیدالله عبدالواحد جوزجانی (که پس از مرگش به گردآوری و تألیف آثار او پرداخت)
ابوعبدالله محمد بن احمد معصومی
شیخ علی نسائی خراسانی
ابومنصور حسین بن طاهر بن زیله اصفهانی
ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان (مشهورترین شاگرد او و اهل آذربایجان)
کتاب «قانون» وی تا قرن هجدهم میلادی در دانشگاههای معتبر جهان تدریس میشد و پس از انجیل، بیش از هر کتاب دیگری چاپ میشد.
امروز نیز اول سنبله هر سال، همزمان با زادروز ابنسینا، در افغانستان و جهان به عنوان روز پزشک شناخته میشود. همچنین در سال ۲۰۰۵ میلادی «جایزه ابنسینا» به ابتکار دکتر یاشار بیلگین در آلمان بنیان گذاشته شد تا به اشخاص یا سازمانهایی که در راه تفاهم فرهنگی ملتها میکوشند، اعطا شود.